
قسمت 402"داستان روبرو شدن با خودت "
Update: 2025-10-13
14
Share
Description
روبرو شدن با خودم همیشه از سخت ترین جاهای زندگی بوده برام.ا
In Channel

Description
روبرو شدن با خودم همیشه از سخت ترین جاهای زندگی بوده برام.ا
کاش یاد بگیریم برای زندگی دیگران و روش زندگی انسانها نسخه نپیچیم اگر سفرهای محمد تاجران را میپسندید دنبال کنید ولی اگر باب میل شما نیست مجبور نیستین گوش کنید. نه دنبال کنید و نه با حرفهاتون باعث دل آزردگی بشید .
آقا محمد یه مدته ازت بی خبریم، نکنه این فاصله دلیلش دلخوری باشه، به قول حافظ در بیابان گر به شوق کعبه خواهی زد قدم /سرزنشها گر کند خار مغیلان غم مخور، خیلی دوست داریم و بهت افتخار میکنیم، بی خبرمون نذار
سلام محمد عزیز ، ممنون بابت پادکست ها ، 😘 چقدر خوبه که وقتی با اون سگ تندی کردی ، اولا متوجه اون رفتار بد شدی و دوما که بنظرم مهمتره اون اشتباه رو جبران کردی و دیگه پروندشو بستی توی ذهنت نه اینکه مثل اکثر آدمها احساس گناه رو با خودشون حمل میکنن و سرزنش خودشون رو تموم نمیکنن ، این درحالیه که خداوند براحتی به محض فهمیدن اشتباه از ما میبخشه , پس چه خوبه که ما هم اگر اشتباهی کردیم بجای سرزنش بیپایان خودمون ، متوحه بشیم جبران کنیم و زندگی رو ادامه بدیم ..... واقعا که سفر و در حرکت بودن از محمد یک عارف ساخته ، عارف یعنی کسی که به لحظه لحظه زندگیش آگاهه و فکر میکنه بابتش. نمیدونم چطور ازت تشکر کنم بابت این صحبت های ارزشمندی مه برای ما و خودت ضبط میکنی. 🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏
امروز صبح موقع دویدن تو خیابانهای تهران به صدای شما و قصه شما گوش دادم. تو ضلع جنوبی پارک ایرانشهر به درس امروزم رسیدم. «جسور ماندن هم تمرین میخواهد.» راهتون در سلامتی 💙
محمد جان شنیدن قصه های سفر برای مایی که دلمون با ماجراجویی آروم میگیره و الان امکانش رو نداریم (یا شایدم جسارت انجامش رو) بسیار لذت بخشه. مسیرت پرنور
خاطراتت خیلی خوبن ولی بقول یکی از پادکست ها ،همه چیز یک تا دارد .تای شما کجاست؟ تا کجا میخواهید پیش برید ؟من شصت سالمه . برای شما که الان جوانید میگم .همش جوان نیستید .صبرنکنید پیربشید بعد تصمیم بگیرید .ازالان به فکر فرداتون باشید .مگراینکه ارث ومیراث زیادی داشته باشید که فقط بخورید وبخوابید یا اینکه همش چشمتون به دست دیگران باشه واین براتون بی اهمیت باشه
دیگه وقتشه از مسافرت دور بشی ،یکجا ساکن بشی ،خودت خرجت رو در بیاری ببینی با خودت چندچندی . به آخرش فکر کردی ؟ الان دستت درد میکنه دوسال دیگه باپادرد وکمردرد و ... بقیه چی میکنی ؟ سن ات که زیادتر شد به اونجا فکر کردی ؟ همش باید دیگران جور تورو بکشن؟
اگه همه آدمها مثل شما سفر کنن دیگه سنگ روی سنگ بند نمیشه ، دیگه هیچ پیشرفتی در هیچ زمینه ای بوجود نمی یاد ،همه محتاج آدمهای ساکن ویکجا نشین میشن ، خوبه که مسافرانی مثل شما ازتعداد انگشتان یک دست هم کمتره
بهتره مثل باباکوهی یه کوهی ، صحرایی ،جایی بری و از دوچرخه ولباس وخورد وخوراک بزنی ،اگه اون موقع زنده موندی بذار به حساب نظام افرینش . من سی قسمت اول رو گوش کردم بعداومدم قسمتهای آخر که نگی خوبه که هنوز دنبال میکنی . یه خورده هم به مادرت فکرکن تاکی خانه بدوشی ،مسافرت یه سال، دو سال ، سه سال ،حتی خود اسلام هم که این همه به مسافرت تاکید کرده اینجور مسافرت رو نمی پسنده اگه نه حضرت محمد وحضرت علی اینجور مسافرت میرفتند
اینی که کارت بانکیت رو بشکنی و همش چشمت به دست این واون باشه بعد همه چیز رو به حساب کائنات بذاری ....ازنظرمن ارزش که نداره هیچ ، خیلی عذر میخوام معنی گدایی میده . یعنی چی که هفت نفر آینه بدست وایسن که حسن کچل سرشو ببنده .این که جرات وجسارت سفر رو داشتی وداری خوبه ولی هرچیزی اندازه داره .از حد که گذشت بیمزه میشه . سفرنامه شما رو با سفرنامه هایی که دیگران گذاشتن مقایسه میکنم متاسفانه حس خوبی نمی گیرم. من خودم عاشق سفرم اما نه مثل شما اگه بی ادبی شد ببحشید
محمد عزیز آب هرچه همه زلال خیزد از خوردن پر ، ملال خیزد ۴۰۰ قسمت برای یه پادکست خیلی زیاده و همینطور ۱۸ سال مسافرت .مسافرت اینه که ده یازده ماه خونه باشی یه ماه در سفر .یا حالا یکسال سفر بعد مدت زیادی خونه . این معنی مسافرت میده . اینکاری که شما میکنی دیگه مسافرت نیست خونه بدوشی هست.اینکه از هیچ چیزی ناراحت نشی وهمه چیز رو براساس عقاید خودت تفسیر کنی، اینی که یه طرف صورتت رو سیلی زدن طرف دیگه رو بیاری جلو ...اینا از نظر من زندگی حساب نمیشه .
درود. اول اینکه ممنونم که نگرشی (درسی) که از اون کامنت گرفتین رو به اشتراک گذاشتین، مخصوصا با این چنین تشبیه قشنگی. آموزنده بود برام. دوم اینکه، ممنونم که مرتب یادآوری میکنین مقوله رشد ترس و کاهش شجاعت رو، و تلنگر میزنین. سوم هم اینکه، ممنون که شجاعت زندگی کردن رویاهام رو تقویت میکنین. شاد و سلامت و رها باشین ☘️
سلام ، ممنون از اینکه تجربت را باز هم با ما شریک شدی، معمولاً در رابطه با نظر دیگران دو برداشت وجود دارد یکی مطابق با حقیقت که باید کاملا پذیرا باشیم ویکی خلاف حقیقت که اصلاً به ما مربوط نیست، خوشبحالت محمد جان، جای ما هم رکاب بزن ما که ماتحتمان را هنوز با زین آشتی نداده ایم
چه خوشحالممیشنوم قصد دارین برگردین ایران👌🏻 امیدوارم دوباره تو کافه دیدار ببینمتون و از تجربیاتتون برامون بگین😍 با آرزوی سلامتی و خال خوب🌱